«مهران سربازی» در حال برگشت از مرخصی در مسیر تبریز به ماکو، یک بسته پلاستیکی حاوی مقدار قابلتوجهی زیورآلات از نوع طلا پیدا کرد و از همان لحظه اول، تلاشش را برای پیدا کردن صاحب آن به کار گرفت. سرهنگ «شیرزاد حاجیزاده»، فرمانده هنگ مرزی ماکو ارزش طلاهای پیدا شده را دو میلیارد و ۴۱۰ میلیون ریال اعلام کرد. در مینی پرونده امروز زندگیسلام با این سرباز امانتدار که تصمیماش مورد تحسین کاربران شبکههای اجتماعی هم قرار گرفت، گفتوگویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
بسته طلا در اتوبوس به پایم خورد
او درباره ماجرای پیدا کردن این بسته طلا میگوید: «من بچه شهرستان اهر در استان آذربایجانشرقی هستم. از چند ماه پیش سرباز هنگ مرزی ماکو در استان آذربایجانغربی شدم و در آنجا خدمت میکنم. برای دیدن خانوادهام با مرخصیام موافقت شده بود و چند روز پیش در حال برگشت از تبریز به محل خدمتم با اتوبوس بودم. میرفتم آنجا تا با هنگ، تسویه کنم، چون با انتقالم به تبریز موافقت شده بود. وقتی به ماکو رسیدم، در زمان پیاده شدن از اتوبوس بستهای که کف اتوبوس افتاده بود، به پایم خورد. تقریبا همه مسافرها پیاده شده بودند و من جزو نفرات آخر بودم. بسته را که برداشتم، فهمیدم که همهاش طلاست.»
طلاها را به بازرسی هنگ تحویل دادم
«مهران» درباره اینکه بعد از برداشتن بسته طلاها، چه کار کرده هم میگوید: «راستش من در آنجا نتوانستم به کسی اعتماد کنم و آن همه طلا را به دیگری بدهم تا به دست صاحبش برساند. گفتم شاید بالاخره وسوسه شوند و طلاها را برای خودشان بردارند بنابراین تصمیم گرفتم خودم طلاها را به صاحبش تحویل بدهم. چند دقیقهای همان اطراف اتوبوس قدم زدم تا شاید کسی را پیدا کنم که دنبال طلاهای گم شدهاش باشد، اما خبری نبود. بعدش بردم هنگ و گفتند باید یک گزارش بنویسم تا بسته طلاها را ببرند کلانتری و به آنها تحویل بدهند. رفتم بازرسی هنگ، بسته طلا را از من دانه به دانه تحویل گرفتند، صورت جلسه کردند، عکس هم گرفتند و یک رسید به من دادند. آنها گفتند با استفاده از سرنخهایی که در کیسه جواهرات وجود دارد، آن را به صاحبش برمیگرداندند. یک روز طول نکشید که از بازرسی با من تماس گرفتند که صاحب طلاها پیدا شده است. من هم رفتم آنجا، صاحب بسته طلاها را دیدم که آمد و بسته گمشدهاش را تحویلش دادند.»
صاحب طلاها اصلا کنجکاو نبود
این سرباز امانتدار درباره میزان مژدگانی که گرفته و واکنش صاحب طلاها به پیدا شدن ۲۴۰ میلیون از سرمایهاش میگوید: «صاحب طلاها یک مرد ۵۰ یا ۵۵ ساله بود. شاید باور نکنید، اما هیچ واکنشی به پیدا شدن این طلاها نداشت! خوشحال که بود، ولی اینکه از من تشکر کند یا حداقل بگوید کجا پیدا کردی یا ...، نه، اصلا کنجکاو نبود. درباره مژدگانی هم از طرف هنگ مرکزی ماکو به من یک لوح تقدیر به همراه ۲۰۰ هزار تومان دادند. این پول را هم فرمانده پادگان به من داد و بعید است از سمت آن فردی باشد که طلاها را برایش پیدا کردم.»
یک لحظه هم وسوسه نشدم
به مهران میگویم: تو سرباز هستی و بعید است که شرایط مالی خیلی خوبی داشته باشی. آیا وسوسه نشدی که این طلاها را برای خودت برداری؟ لحن صدای مهران برای پاسخدادن عوض میشود و میگوید: «آقای خبرنگار، من سر سفره پدرم با لقمه حلال بزرگ شدم. پدر من یک معلم بازنشسته است. من میدانستم آن پول هر قدر هم باشد، هر قدر هم به آن نیاز داشته باشم، برای من حرام است. حتی یک لحظه هم وسوسه نشدم که کیسه طلا را برای خودم بردارم. پدرم دبیر بازنشسته است. تقریبا پنج ماه از سربازیام مانده است و وزن طلاها تقریبا ۲۰۰ گرم بود. خرجهایم زیاد است. دستم خالی بود، واقعا به این پول نیاز داشتم، اما نمیشد آن را تحویل ندهم. مرامم اجازه نداد. همان لحظهای که طلاها را پیدا کردم، با پدرم تماس گرفتم، چون قبل از ورود به هنگ، گوشیهایمان را تحویل میگیرند. به پدرم ماجرا را توضیح دادم، گفت بسیار کار خوبی کردی که به کسی ندادی و ببر داخل هنگ و خودت به بازرسی تحویل بده. حالا هم خوشحالم که طلاها را به دست صاحبش رساندهام.»